زندگی رنگین کمانی...
من یک مادرم...
من یک مادرم نی نی کوچک من، زیباترین من روزی که دانستم تو در من جوانه زدی شادی میان قلب من مثل گلی شکفت چشمان من یک برق مادرانه زد تمام روح و تنم به خاطرت آشفت بهترین هدیه عالم،نی نی کوچکم تمام سختیهای این روزها با شنیدن صدای قلب تو از یاد م می رود واشک شوق از چشم های من می ریزد با دیدن...
نویسنده :
مامان سمیه
15:57
نقاش کوچولو
نازدونه بابا
پارسا جان در حال بوسیدن روخ زیبای خود: این زیباترین خلقت خداوند است. آری خداوند روحش را در تو دمیده است تو نیز مهر و محبتت را نثار زیبایی خودت می کنی چه زیبا و عاشقانه خودت را مورد مهر و عطو فت قرار می دهی چه زیبا و عاشقانه دوستدار زیباییهای خودت هستی چه ساده و بی آلایش بوسه بر روخت می زنی فدای زیباییهای روخت ...
نویسنده :
مامان سمیه
17:20
ماهگرد 16 ماهگی
مبارک باد ماه عشق باران
صدای پای عید می آیدو دل مومن بر سر دو راهی آمدن عید رمضان و رفتن ماه رمضان بلا تکلیف است . نمی دانیم شاد باشیم یا محزون؟ کم کم غروب ماه خدا دیده می شود صد حیف از این بساط که بر چیده می شود در این بهار رحمت و غفران و مغفرت &...
نویسنده :
مامان سمیه
17:11
عاشقتم...
پارسا در این لحظه 12 ماه و20 روز سن دارد وروجک مامانی ،دردونه ی بابایی این عکس مربوط به ماه اردیبهشته،چه فصل زیبایی بود .اولین سفر آقا پارسا بعد از یک سالگی به شمال کشور .اینجا رامسره به قول بابایی پاریس کوچولو. چه شکوفه های زیبایی،چه هوای بهاری دل انگیزی،چه شبنم های زیبایی بر روی گلها،چه مامانی و بابایی مهربونی. همه چیز دست در دست هم داده...
نویسنده :
مامان سمیه
23:42
شب نجواها...
غرق گناهم به که روی آورم نام سیاهم به که روی آورم &...
نویسنده :
مامان سمیه
3:53
عکسهای شمال
این همان سوار کار کوچک است سوار بر اسب آرزوها ...
نویسنده :
مامان سمیه
2:58